دو گروه از تحليلگرها هستن كه من هميشه به مهارت اونها دستمريزاد گفتم، تحسينشون هم كردم؛ چراكه نشون دادن شيرازهى كلام تو دستشونه چهجورى. دستهاى هستن كه براى سادهتر كردن مسائل، سطح بحث رو از فضاى آكادميك به فضاى قابل فهمتر براى افراد معمولى تنزل مىدن؛ مثلا:
«همهى xها رو مىبريم يهطرف تساوى همهى yها رو هم يهطرف ديگه. شما اصلا كارى نداشته باشين اسم اينا x يا y هست، اصلا اسمشو بذار حسن بذار هويج.»
گروه دوم هم دقيقا از تبحرى از جنس دستهى قبل برخوردارن، با اين تفاوت كه جريان تغيير سطح مباحث در اين گروه عكس حالت قبله؛ يعنى براى اينكه تحصيلكردهها و افراد متخصص هم جذب بحث بشن، تحليلگرِ ما در اينجا جنس كلمات رو كاملا تخصصى مىكنه و بايد بگم من يكى رو كه هميشه تونسته بهعنوان شنونده شكار كنه. توجه كنيد:
«در نظر بگيريد فلان آقا عقيدهى خاص خودشو داره، يكى هست كه باهاش مخالفه؛ اصلا بذاريد اينجورى بگم، آقاى x يه عقيدهاى داره آقاى y باهاش مخالفه. خوب؟»
۱۸ فروردین ۱۳۸۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
سلام
منظورت كي بود؟ من......
:)) حسن!! هویج!!!:)))))
کلن یه سبکی می نویسی آدم کامنتش نمیاد شرمنده می شه!دی:
این بارو ندید گرفتم. ولی سیاسی مینویسی ها!
از ما گفتن!
ارسال یک نظر