بهترين مثالى كه برايش پيدا كردم اين بود: فرض كنيد همين كه وارد دستشويى مىشويد، چشمتان به يك هستهى هندوانه درست روى سنگ مستراح مىافتد، البته خوب سريع ياد نفرى كه قبل شما اينجا بوده مىافتيد؛ اما چقدراحتمال مىدهيد كه شخص قبل از شما هنگام قضاى حاجت داشته آجيل و تخمه هندوانه مىشكسته و آن يك هسته هندوانه احيانا از دستش يا دهانش افتاده آنجا؟ واقعا چقدر مىتوانيد براى ايم گزينه جا باز كنيد؟ حالا قضيهى كم شدن تعداد آراى محسن رضايى در همان روز اول و ساعات اوليه و قضيهى برگه تعرفههاى تا نخورده موقع بازشمارى آرا كه از همين تلويزيون پخش شد و قضاياى زيادى مشابه اين هم براى من حكم اين هسته هندوانههه را پيدا كرده هركار مىكنم بگويم از دست يا دهان دوستان افتاده خوب سخت است.
۲ نظر:
سلام. خیلی ممنون از نظر لطفتان. حرفی نیست اگر میل گفت و گو دارید.
سلام. در کامنت قبلی نوشتی "من دنبال يكي با حوصلهي تو و با ادب تو ميگشتم تا يا من پي به اشتباهاتم ببرم، يا او را متقاعد به وجود تقلب كنم." من هم که مدتها بود در منتقدان و مخالفان کسی را ندیده بودم که حتی حاضر باشد احتمال عدم تقلب را بپذیرد، استقبال کردم. اما شما در همان گام اول موضوع بحث را به کلی تغییر دادید.
از لینکی که دادید ممنون. شما هم نگاهی به این لینک بکنید:
http://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/brmiddleeastnafricara/652.php?lb=brme&pnt=652&nid=&id=
...
ضمنا بگذار من هم از میان مثنوی هفتاد من یک کاغذم شانسی درآورم. اگر در انتخابات تقلب شده بود قاعدتا رییس جمهور این پیروزی و رای خود را کاملا مدیون «دیگران» میبود و «قدرت» او هیچ منشائی جز حمایت «دیگران» نداشت.
به نظر شما اگر چنین میبود آیا او میتوانست چند روز پس از انتخابات در ماجرای انتصاب معاون اول چنان کند که کرد؟ آیا او میتوانست همچنان آن فرد را در یک سمت کلیدی نزد خود حفظ کند؟ آیا میتوانست اشخاصی همچون وزیر اطلاعات و وزیر ارشاد را با آن پشتوانههایی که داشتند صرفا به آن دلیل که میدانیم کنار بگذارد؟ به نظر شما منشا این «قدرت» رییس جمهور چه چیزی میتوانست باشد؟
ارسال یک نظر