۲۷ شهریور ۱۳۸۹

يكى از خصال مؤمن اينه كه غالب اوقات بوى خوش ازو مى‌آيد. فى‌المثل دوست من وقتى وارد مى‌شه بوى گلاب ازين گوشه‌ى ساختمان تا بدان گوشه موج مى‌زنه. همه شناور مى‌شيم، غوطه‌ور مى‌شيم، غبطه مى‌خوريم، غوطه مى‌خوريم، قوت غالب مى‌شيم، غلت مى‌خوريم، سينه‌خيز مى‌ريم، عمّـارها مى‌شيم، تلطيف مى‌شيم، يه حال به‌خصوصى اصلا. الا اى آهوى وحشى كجايى.


۲ نظر:

شاه رخ گفت...

umberto D رو ديدي؟ اگه نديدي ببينش
شب هاي بلوبري من رو هم ببين
همينطور در حال و هواي عشق
يه فيلم سه اپيزودي هست به اسم اروس كه سه تا كارگردان مختلف ساختنش - كارواي و سودربرگ و آنتونيوني - اون رو هم ببين
به پيانيست شليك كنيد رو هم ببين
بعدا ازت مي پرسما بايد ديده باشي

پیچولیده در وجود خویش گفت...

آخی بمیرم برات چی میکشی؟میدونم!!