وقتى كه اين اسمس (پست قبلى) برام اومد كلى با خودم فكر كردم. با خودم گفتم مردم عجب پولايى درميارنا. انقدر با خودم فكر كردم تا بالاخره يه جرقه به ذهنم زد. منم مىخوام يه كارو شروع كنم. مىخوام بزنم تو كار توليد لقمهترمز. چه بتركونى راه بندازما. الان نون تو لقمهترمزه. راستش ديگه خسته شدم. بايد برم سمت پولدار شدن. بعد توليداتم كل كشور رو مىگيره. بعدنم كه ديگه مىشيم يه برند، فكر كن تو حاشيهى هر جادهاى اين اسم ماس كه مىدرخشه : «حاج حسين لقمهترمزى و پسران».
۶ نظر:
بیا بزنیم تو کار آفتابه ی های تک. مثلا با یو اس بی گرم بشه یا سلول خورشیدی داشته باشه با دیود های نورانی کم مصرف. البته باید بجنبی چون ممکنه فرار مغز ها کنم یا امریکاییا بدزدنم.
يكي از آشناهاي ما لجن كش داشت لجن كش كه ميگم بقيه نمي دونن چيه ولي شايد تو بدوني سمت ما اونوقتا هنوز شيستم فاضلاب شهري نبود خونه ها چاه دسشويي داشت چند سال يه بار بايد با لجن كش خاليش مي كردي پول خوبي درمياوردن يكي از راننده ش پرسيده بود كار و بار چطوره گفته بود نون توي گهه
الان ولي حق با توه نون توي لقمه ترمزه
«حاج حسين لقمهترمزى و پسران».
از الان تبریک میگم صمیمانه .........مواظب باش ایده دزدی الان باب شده.......
این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...
این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...
این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...
ارسال یک نظر