وقتىكه داريوش ترانهى «سال 2000» رو خوند، گفتند كه داريوش بعد از سال 2000 ميلادى ديگه هيچ ترانهاى نخواهد خوند و اين موضوع براى من بهسرعت تبديل به يك خوراك فكرى پيچيده شد؛ بهخصوص كه بعدها كه به سال 2000 نزديكتر مىشديم بحث ويروس سال صفر مطرح شد و من با وجود اينكه كامپيوتر نداشتم با نزديكتر شدن به سال 2000 هر روز استرسم بيشتر مىشد؛ تا جايى كه الان هرچى فكر مىكنم روزها و لحظات آخر سال 1999 ميلادى رو بهخاطر ندارم كه اصلا كجا بودم و چه مىكردم و اين لحظهى بغرنج چگونه بر من گذشت.
۲ نظر:
ٌWoW بالاخره موفق شدم!
اومدم! اومدم!
نمی دونی چه حس خوبی داره بعد از مدت ها دوباره وی پی ان دار شی. اصن یه جورایی می چسبه.
خوب می بینم که این مدتی هم که من در قید حیات ضد فیلتری نبودم، پست های زیادی هم اینجا نذاشتی :دی
...
لحظات بغرنجی بوده، درکت می کنم! واقعاً بغرنج بود!!!!
حالا خوند یا نه؟ ببین چقدر برای منم مهمه که نمی دونم البوم جدید داره یا نه :دی
ارسال یک نظر