۰۲ دی ۱۳۸۹

داشتم توى ديكشنرى آكسفورد در مورد فعل‌هاى لازم و متعدى انگليسى مى‌خوندم، همينطورى يه‌هو پرت شدم به اون‌وقتايى كه ابتدايى بوديم نمى‌دونم يا راهنمايى، كه براى فهميدن اينكه فعلى لازمه يا متعدى يه «را» با يه مفعول قبل فعل اضافه مى‌كرديم كه اگه معنى مى‌داد فعل متعدى مى‌شد اگر نه كه لازم. به‌عنوان مثال فعل «رفتن» لازم بود براى اينكه مثلا نمى‌شد گفت «من فلان چيز را رفتم»؛ ولى ديدم الان ديگه مى‌شه گفت «من اين فيلم را رفته‌ام» هيچ كسم نمى‌تونه حرف بزنه. بعد دوباره سعى كردم فعل لازم پيدا كنم، گفتم مثلا «مردن»، يعنى نمى‌شه گفت «چيزى را مردم»؛ باز ديدم شاملو يه جا گفته «مى‌خواهم خواب اقاقياها را بميرم». يا مثلا همين مثالى كه آكسفورد زده، فعل «sigh» به معنى «آه كشيدن» يه فعل لازمه؛ ولى آيا مى‌شه گفت توى فارسى با «را» معنى نمى‌ده؟ آدم يه جورى مى‌شه. همه‌ى فعلاى لازم دارن متعدى مى‌شن مى‌ره. كسى مى‌تونه پنج تا فعل لازم مثال بزنه كه واقعا با وجود مفعول معنى‌ ندن؟ شايد دايره‌ى لغات من خيلى محدوده.

۶ نظر:

نگار گفت...

دایر لغاتت محدود نیست.دایره خیالت نا محدوده رفیق.

ناشناس گفت...

در مورد انگلیسی هم نگران نباش. درست مثل فارسیه خودمونه. هیچ کس مثه فرهنگ لغت حرف نمی زنه.

چراغ مطالعه گفت...

باسلام
مطبوعات،جامعه،زنان و سیاست زیر نور چراغ مطالعه
اگر مایل به تبادل لینک هستید به من اطلاع دهید.
با تشکر

اکبر کریمی گفت...

فقت خاثطم ارز عرادطی بکنم خدمط دوصط اظیذم. خوبی؟ چه خبراع؟ ما رو نمی بینی خوش میگزرح. هصین فواعدی چتوره؟ صلام بحش برصون خیلی ضیاد.
دیدم که میص کال عنداخطح بودی. راصطش یه مدطی بود که گوشیم خاموش بود. عیشاللح حمین روذا بحط ظنگ میضنم هطما.
خیلی متالبط باهاله. فقت بعذی چیضاش بی عدبانه عصط. عادم خجالط می کشح اض خودش.
حتما زنگ می زنم. شاید همین جمعه یا شنبه.

fardin گفت...

خیلی فعلا هم متعدی بودن و حالا لازم شدن، مثلا "رای دادن"!

بيلي گفت...

جالبه بدوني كه چند هفته پيش با سيا و صمد بوديم گفتم دقت كردين همه افعال متعدي داره برامون لازم ميشه! توضيحشو مفصله شفاها بهت ميگم