۱۷ مرداد ۱۳۹۰

اف اف رو برمى‌دارم؛ هى صدا مى‌زنم كيه؟ بله؟ بفرماييد. چند نفر ديگه هم از طبقات ديگه هى كيه كيه مى‌كنن. دريغ از جوابى. يكى زنگ همه رو زده و در رفته. اف اف رو مى‌ذارم سر جاش و مى‌شينم و دوباره كتابو دستم مى‌گيرم. دوباره صداى زنگ. بلند مى‌شم. آها نه!!! صداى زنگ از توى‌ فيلم تلويزيون مياد. دفعه قبل هم همين لعنتى بود. بيخودى و براى‌ هيچكس روشنه و فقط به درد خاموش كردن مى‌خوره. توى همه‌ى خونه‌هاى اين ساختمون هم روشنش كردن كه فقط يه صدايى‌ توى خونه باشه حتى‌اگه شده صداى يه زنگ فرارى.

۱ نظر:

کدی گفت...

ای داد... امان از تنهایی ای که با صدای تلویزیون پر شود...