۳۱ فروردین ۱۳۹۱

هنوز سي سالم نشده. دقيقا بيست روز مونده. واقعا دوست ندارم پير بشم. امروز متوجه شدم «ف» رو كم كم دارم «پ» مى‌گم. خواستم تاكسى سوار بشم صدا زدم «هپت تير». يخ كردم!

۵ نظر:

آقای ف گفت...

زرتشتی ای برادر؟

زنی که من باشم ... گفت...

بس است

حوا گفت...

به جان مادرم اگه یادم باشه! :) همه ش به هم وصله دیگه

حضرت فیل گفت...

هفت تیر و هپت تیر فرقی نداره وقتی کسی اونجا منتظرت نباشه . 40 ساله باشی و منتظر نداشته باشی بد تر است

... گفت...

you are invited by Mr.Smith to read her letters:
http://mrssmith361.wordpress.com/