۰۳ آبان ۱۳۸۹

وقتى كه اين اسمس (پست قبلى) برام اومد كلى با خودم فكر كردم. با خودم گفتم مردم عجب پولايى درميارنا. انقدر با خودم فكر كردم تا بالاخره يه جرقه به ذهنم زد. منم مى‌خوام يه كارو شروع كنم. مى‌خوام بزنم تو كار توليد لقمه‌ترمز. چه بتركونى راه بندازما. الان نون تو لقمه‌ترمزه. راستش ديگه خسته شدم. بايد برم سمت پولدار شدن. بعد توليداتم كل كشور رو مى‌گيره. بعدنم كه ديگه مى‌شيم يه برند، فكر كن تو حاشيه‌ى هر جاده‌اى اين اسم ماس كه مى‌درخشه : «حاج حسين لقمه‌ترمزى و پسران».

۶ نظر:

ناشناس گفت...

بیا بزنیم تو کار آفتابه ی های تک. مثلا با یو اس بی گرم بشه یا سلول خورشیدی داشته باشه با دیود های نورانی کم مصرف. البته باید بجنبی چون ممکنه فرار مغز ها کنم یا امریکاییا بدزدنم.

شاه رخ گفت...

يكي از آشناهاي ما لجن كش داشت لجن كش كه ميگم بقيه نمي دونن چيه ولي شايد تو بدوني سمت ما اونوقتا هنوز شيستم فاضلاب شهري نبود خونه ها چاه دسشويي داشت چند سال يه بار بايد با لجن كش خاليش مي كردي پول خوبي درمياوردن يكي از راننده ش پرسيده بود كار و بار چطوره گفته بود نون توي گهه
الان ولي حق با توه نون توي لقمه ترمزه

leila گفت...

«حاج حسين لقمه‌ترمزى و پسران».
از الان تبریک میگم صمیمانه .........مواظب باش ایده دزدی الان باب شده.......

لیلا گفت...

این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...

لیلا گفت...

این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...

لیلا گفت...

این که میخوای بری تو کارش دقیقا چیه ؟؟؟؟؟ بگو تا برات تبلیغ کنم ...