۰۷ شهریور ۱۳۸۸
دولت دولت را دولت كرد.
آقا شنيدى با اين بدبختا چيكار كردن؟ اين پسر باجناق مارو تو اين شلوغيا گرفتن چند روز نيگر داشتن؛ ميگه به زور بهمون هندونه مىدادن و سر اونجامونو محكم با نخ مىبستن، نچ نچ نچ [شبيه به صداى اسكيپى]
جلسه هيئت دولت
- نگا داشت؟ قورباغه چنتا پا داشت؟
[و با اين سوال دانش وى را نسبت به تعداد پاهاى قوباغه به چالش كشيد.]
[و با اين سوال دانش وى را نسبت به تعداد پاهاى قوباغه به چالش كشيد.]
۰۴ شهریور ۱۳۸۸
یادگاری که در این گنبد دوار می خوام نمونه
به نام آنکه هرچه هست و نیست از او نشعت گرفته.
پسرم! امیدوارم در تمام مراحل زندگی پیروز و موفق باشی. به عنوان یک برادر بزرگتر به تو توصیه می کنم در تمام مراحل زندگی ات شکست ها را پلی کن برای رسیدن به پیروزی. انشالله در تمام مراحل زندگی ات به درجات عالیه برسی.
امضا: معلم علوم
پ. ن : سرم را بالا می گیرم که در هیچکدام از مراحل زندگی ام هیچوقت از این مدل دفترها نداشته ام. هنوز هم در کمد وسایل آن سالها از تیله و زنجیر و تسبیح و نوار بیژن خاوری و چاقو ضامن دار وعطر تی رز و... همه چیز هست ولی چنین دفتری هرگز. خدایا ازت ممنونم.
پسرم! امیدوارم در تمام مراحل زندگی پیروز و موفق باشی. به عنوان یک برادر بزرگتر به تو توصیه می کنم در تمام مراحل زندگی ات شکست ها را پلی کن برای رسیدن به پیروزی. انشالله در تمام مراحل زندگی ات به درجات عالیه برسی.
امضا: معلم علوم
پ. ن : سرم را بالا می گیرم که در هیچکدام از مراحل زندگی ام هیچوقت از این مدل دفترها نداشته ام. هنوز هم در کمد وسایل آن سالها از تیله و زنجیر و تسبیح و نوار بیژن خاوری و چاقو ضامن دار وعطر تی رز و... همه چیز هست ولی چنین دفتری هرگز. خدایا ازت ممنونم.
۰۱ شهریور ۱۳۸۸
۲۷ مرداد ۱۳۸۸
پيامهاى بىاخلاقى
[تلويزيون را روشن مىكنيد. يك پدر پويانمايى سهبعدى ايرانى با حركات دست و سر و گردن شلنگ تخته به فرزندش:]
پسرم مىدونستى بدترين كار دروغه؟ آدم توى زندگى هيچوقت نبايد دروغ بگه.
[پسر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى فىالفور تصميم مىگيرد ازينبهبد در زندگى دروغ نگويد. اين را هر بينندهاى از چهرهى سه بعدىِ متنبه پسر مىتواند بخواند.]
[تلفن زنگ مىزند؛ مادر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى گوشى را برمى دارد؛ پدر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى يواشى اشاره مىكند:] اگه با من كار داشتن بگو خونه نيست.
[همانطور كه انتظار داريد پسر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى گهگيجه مىگيرد و در دم، پيام پويانمايى به شما منتقل مىشود، چراكه اين لحظه بزنگاه داستان است و فيلم شوك خودش را به بيننده وارد كردهاست. شما براى هميشه به خوتان مىآييد.]
[پشتبندش بيستوسى شروع مىشود.]
پسرم مىدونستى بدترين كار دروغه؟ آدم توى زندگى هيچوقت نبايد دروغ بگه.
[پسر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى فىالفور تصميم مىگيرد ازينبهبد در زندگى دروغ نگويد. اين را هر بينندهاى از چهرهى سه بعدىِ متنبه پسر مىتواند بخواند.]
[تلفن زنگ مىزند؛ مادر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى گوشى را برمى دارد؛ پدر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى يواشى اشاره مىكند:] اگه با من كار داشتن بگو خونه نيست.
[همانطور كه انتظار داريد پسر شلنگ تختهى سهبعدى ايرانى گهگيجه مىگيرد و در دم، پيام پويانمايى به شما منتقل مىشود، چراكه اين لحظه بزنگاه داستان است و فيلم شوك خودش را به بيننده وارد كردهاست. شما براى هميشه به خوتان مىآييد.]
[پشتبندش بيستوسى شروع مىشود.]
۲۶ مرداد ۱۳۸۸
وقتى يكهو پشت گردنت تير مىكشد
آدم وقتىكه يه دختربچهى ناز و تودلبرو مىبينه كه رو صورتش يه ماهگرفتگى پررنگ درست عينهو سيبيل هيتلرى داره، همون لحظه درست همون لحظه دردِ دلشو بايد به كى بگه؟
اشتراک در:
پستها (Atom)